((بهروز ))
و زمستان گویی
آمده است
از راه
تا بلرزاند دل و بسوزاند
باد می آید
باران میبارد
و پرستو دور میگردد
چون تو
و زمستان گویی
آمده است
از راه
ماه در بیشه
خاطره در دل من
و تو در خاطره
پنهان
روز و شب در پس هم
درد غم
در دل من میکارند